ماجوانان دارالولایه بیخیال سیلی مادرنمی شویم سیستان شهرامام علی (ع)
تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 13:23 | نویسنده : زریافتی

تاریخ مثل ساقی کوثر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیامبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چهار چوب در قلعه کنده شد

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است 

یا غیر لا فتی صفتی در خورش نبود

یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گم شده است

هرکس که ختم نادعلی بر نداشته است

** *

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست  برابر نداشته است



 

سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 13:23 | نویسنده : زریافتی

 

سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 13:1 | نویسنده : زریافتی

رستم    سهراب

 

سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 12:55 | نویسنده : زریافتی

File:Naqsh-e rostam.JPG

نقش رستم نام مجموعه‌ای باستانی در روستای زنگی‌آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌برجستهٔ ویران‌شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌است.

در گذشته، نام این مکان سه‌گنبدان یا دوگنبدان بوده‌است که در بین مردم منطقه، به نام‌های کوه حاجی‌آباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده می‌شد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ‌نگاره‌های شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.

قدیمی‌ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به‌تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخش‌هایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید. کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرج‌مانند موجود در این محوطه‌است که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشده است؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شده‌است که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمه‌ای در سینهٔ کوه رحمت کنده شده‌اند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آن‌ها از ویژگی‌های یکسانی برخوردارند.

اردشیر بابکان نخستین کسی‌ست که در این محوطه، سنگ‌نگاره‌ای تراشید و صحنهٔ تاجگیری‌اش از دست اهورامزدا را ثبت کرد. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنه‌های تاجگذاری‌شان یا شرح نبردها و افتخارتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقش‌برجسته‌هایی را در کنار نقش‌برجسته‌های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته‌است.

سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 12:53 | نویسنده : زریافتی

نام رستم دو بهر مى‏باشد .بهر نخست از واژه رئوذ به معنى بالش و نمو است .روى در فارسى كه به معنى چهره و صورت ظاهر است كه كلمه مذكور از ريشه فعل رئود كه به معنى باليدن است مى‏باشد .از همين واژه رستن و روئيدن مى‏باشد .بهر دوم از واژه تهم است (-تهمتن )بنابر اين رستم درست به معنى تهمتن است يعنى كشيده بالا وبزرگ‏تن و قوى پيكر ،بسا در فرهنگها رستهم ضبط شده كه به خوبى بهر دوم اسم محفوظ است .(يشتها .ج 2،ص 139)«رستم جهان پهلوان -پور زال دستان پور سام سوار پور نريمان پشت و پناه ايرانيان نماينده فرّ و شكوه ايران باستان ،به تن چاره جوى و به دل مهربان ،نمونه بزرگوارى و شرف و افتخار ،فدايى ايران ،دوست فروتنان و درماندگان و دشمن دروغ و كژى و پيمان شكنى .تهمتن .پيلتن .شيرگير ،شيرخوى ،ديوبند ،خداوند رخش ،يل شيراوژن تاجبخش ،بازوى ايران ،اميد ايران ،نويد ايران ،سپهدار سپهكش ،شيرفش تندر بانگ آذرخش خشم ،راست گفتار راست كردار نيكو انديش .پيل رفتار بر آرنده نهنگان ز درياى نيل .


براى نخستين بار از رستم سردار نامى يزدگرد سوم نام برده شده است .در شاهنامه آمده است چون سعد وقاص براى جنگ به سوى ايران آمد يزدگرد سوم :رستم پسر فرخ هرمزد بود كه از او در شاهنامه به نام فرخ زاد ياد شده است .(-فرخ زاد )رستم در زمان يزدگرد سوم نايب السلطنه حقيقى ايران محسوب مى‏گشت ،وى مردى صاحب نيروى فوق العاده و مديرى با تدبير و سردارى دلير بود .او كاملاً از خطر عظيمى كه در نتيجه حمله عرب به كشور ايران روى آورده بود ،اطلاع داشت ،پس فرماندهى كل نيروى لشكرى را به عهده گرفت و در دفع دشمن جديد كوششى دليرانه كرد .سپاهى بزرگ در پيرامون پايتخت حاضر شد .امّا خليفه عمر دست پيش انداخت .در سال 636(م )سپاه ايران ،در قادسيه ،نزديك حيره با سعد بن وقاص سردار عرب روبرو شد .جنگ سه روز طول كشيد و به شكست ايرانيان خاتمه يافت .رستم كه شخصاً حركات افواج ايران را اداره مى‏كرد ،و در زير نشسته و درفش كاويان را در برابر خود نصب نموده بود ،كشته شد ،و درفش كاويان (-كاوه آهنگر )كه نمودار شوكت و قدرت ايران بود ،به دست عرب افتاد .(ايران در زمان ساسانيان .ص 525)


-پسر زال و رودابه است .هنگامى كه زال به پدر خود سام نريمان نامه نوشت تا تا از او براى پيوند با رودابه اجازه بخواهد ،سام از ستاره‏شناسان سرانجام اين پيوند را پرسيد و آنان پس از آنكه چندى راز آسمان را باز جستند به وى پاسخ دادند ؛ستاره شناسان مانند اين پاسخ را به منوچهر شاه نيز دادند :پيوند زال و رودابه انجام شد و رودابه باردار گشت و رنج باردارى خود را براى مادر چنين بر مى‏شمرد ؛و چون زمان زادن فرا رسيد ،رودابه به از هوش برفت و زال هراسان سيمرغ را به يارى خواند و سيمرغ حاضر آمد و زال را دلدارى داد :اما سيمرغ زال را گفت كه فرزند رودابه :تا پهلوگاه رودابه را بكافد و بچه را از پهلوى وى بيرون كشد و جاى زخم را بدوزد و گياهى را كه سيمرغ به وى مى‏دهد با شير و مشك بياميزد و بكوبد و در سايه خشك كند و بر آن نهد .زال نيز چنين كرد و موبدى هنرمند و دانا را فرا خواند و موبد :و چون رودابه به هوش آمد و فرزند را ديد :آنگاه از روى اندام رستم پيكره‏اى از حرير بساختند و درون آن را با موى سمور بياگندند و رخ وى را بر آن آراستند و آن پيكره را كه سنانى زيركش و در دستى كوپال داشت بر اسب نشاندند و عنان به دست چپ وى دادند و به نزد سام فرستادند و چون سام اين پيكره را ديد شگفتيها نمود كه «مرا ماند اين پرنيان گفت راست ».


ده دايه به رستم شير مى‏دادند و چون وى را از شير باز گرفتند خوراك وى ،غذاى پنج مرد بود و هنگامى كه از هشت سالگى گذشت سام ديدار رستم را به زابلستان آمد .پيلى را بياراستند و بر آن تختى زرين نهادند و رستم با آن زور بازو و يال دلاورانه ،تاج بر سر و كمر بسته با گرزى گران بر آن نشست و :نخستين كار پهلوانى رستم هنگامى رخ داد كه شبى پيلى سپيد كه از آن زال بود رها شد و به مردم گزند رساند .رستم آگاه شد و گرز سام را برگرفت و با آنكه كسان راه را بر وى گرفتند رستم آنان را براند و زنجير و بند سراى را در هم شكست و تازان به سوى ژنده پيل رفت و پيل را با ضربت گرز بر زمين افكند و كشت و باز -گشت ،روز ديگر زال را از اين داستان آگاه ساختند و او رستم را فراخواند و ستود و به رفتن به كوه سپند و گشودن دژ آن و گرفتن انتقام خون نريمان فرمان داد .

 

 

 

سیستان شهرامام علی ع

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 12:51 | نویسنده : زریافتی

درباره زابل

نام رسمی: زابل
کشور : ایران
استان : سیستان و بلوچستان
بخش : ۵
نام‌های قدیمی: سکستان ، سجستان و نیمروز
سال شهرشدن: ۱۳۱۶
جمعیت مردم : ۳۲۹٫۳۱۷ نفر (۱۳۸۵)
زبان‌های گفتاری : فارسی با لهجه زابل بلوچی
مذهب :مسلمان ۷۰ % شیعه , ۳۰ % سنی
جغرافیای طبیعی
مساحت : ۱۵,۱۹۷ کیلومتر مربع
اطلاعات شهری
پیش‌شماره تلفنی : ۰۵۴۲
هتل معروف : هتل آرام
شهرستان زابل یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران است. مرکز این شهرستان شهر زابل است. از این منطقه در شاهنامه فردوسی به نام زابلستان نیز یاد شده و رستم قهرمان شاهنامه زاده این سرزمین است.
که رستم یلی بود در سیستان منش کردمی رستم داستان
دریاچه هامون که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین در ایران است، در این شهرستان واقع شده است. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ ، برابر با ۳۲۹٫۳۱۷ نفر بوده است
موقعیت جغرافیایی
شهرستان زابل با مساحت ۱۵۱۹۷ کیلومترمربع در ضلع شمال شرقی استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته و فاصله مرکز شهرستان تا مرکز استان (زاهدان ) ۲۰۷ کیلومتر است.
تقسیمات کشوری
این شهرستان دارای ۵ شهر ، ۵ بخش ، ۱۷دهستان و ۸۸۵ آبادی دارای سکنه است. این شهرستان در حدود ۳۰ کیلومتر تا مرز ایران و افغانستان فاصله دارد.
عوارض طبیعی
شهرستان زابل دارای اقلیم بیابانی گرم و خشک است. میانگین بارش سالانه در این شهرستان ۶/۵۹ میلیمتر و دمای آن در سال از ۵/۹- تا ۴۹ درجه سانتی گراد متغییر است . از ارتفاعات مهم این شهرستان کوه خواجه (در ۲۵ کیلومتری شهر زابل) و قلعه رستم درغرب زابل می‌توان نام برد. در کنار این کوه تصویری از رستم پهلوان که گرزی دوسر در دست دارد، نقش بسته است در دامنه‌های جنوبی آن نیز ویرانه‌های بناهای منسوب به دوره اشکانیان بر جا مانده که در زمان خود بسیار باشکوه بوده است.
 
سیستان شهرامام علی ع

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 12:44 | نویسنده : زریافتی
"خوشرفتاری نیکوکاری آیین داری پرهیز گاری و هر کاری خدا پسند است برو در سیستان ببین که در سراسر سرزمین به چنین نیکو مردانی دست نیابی در سراسر زمین درستکار تر با انصاف تر خوشرفتار تر از بازاریان سجستان نیست تشت طلا بر سر نه وباکی مدار . . ."

 

"زکریا قزوینی"

 

"در میان سکنه فعلی سیستان می توان خالص ترین نمونه های نژاد قدیمیآریا را پیدا کرد . اگر مطالعات دقیق و کاملی از تمام مسایل ایالت سیستان به عمل آید درسی بسیار مفید برای ما خواهد بود و امکان دارد به وسیله آن به فهم تاریخ اولیه نژاد آریایی و به موضوعات بس مهمتری پی برد."

"هنری مک ماهون"

 

"می گویند ایران کشوری است که نژاد ما انگلیسی ها از آنجا مهاجرت کرده است ممکن است چنین باشد هرگاه این طور باشد  بایستی به ما تبریک گفت که این اندازه خود را اصلاح کرده ترقی کرده ایم یا به سیستانی ها تسلیت و تعزیت گفت که این قدرها تنزل کرده اند"

"هنری ساوج لندور "

                                                      

دارالولایه
سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, | 18:52 | نویسنده : زریافتی

سیستان جلگه‌ای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوههای بابا یغما در جنوب سلسله جبال هندوکش سرچشمه گرفته وبعد ازطی صدها فرسنگه به مرز ایران می‌رسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله(شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان می‌شود.

رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کرده‌است. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثارحیات انسانی و خرابه‌های باقی مانده دیده می‌شوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شده‌اند و مردم آنجا را ترک گفته‌اند. قدیمی‌ترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته و یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل - زاهدان مشاهده می‌کنیم.

زمین شناسی

سیستان از منظر زمین شناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانه ای می باشد. کف رسوبات از سنگ های کرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفته است.

بر روی گدازه های مارن قرمز دوره ترشیاری، تنها برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده می شود. چاه نیمه های سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوه هایی محدود می شود که از فلیش های کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهک های الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوه های فوق، سنگ های متامورفیک مشاهده می شود. [۲]


تاریخ

دروازه حوض در سیستان
محدوده سیستان در دوران خلفای عباسی (با عنوان SEDJESTAN)
     مرزهای سیستان معاصر با آل مظفر (محدوده ملوک نیمروز)
سیستان در پادشاهی صفویه

سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان می باشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شده است. [۳]

مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا می خواندند که ضبط های دیگرش زرنگای و سرنگای می باشد. از این منطقه در کتیبه های داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شده است. [۴]

با ورود آخرین دسته از آریایی‌ها در حدود سال ۱۲۸ ق. م. که سکه یا سکاها نامیده می‌شدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کناره‌های دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان می‌گفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته می‌شود.

در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان صفاریان از آنجا بر خاستند و در نیمه دوم قرن سوم بر قسمت عمده جنوب و خاور ایران استیلا یافته و رایت استقلال برافراشتند.

در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتل عام قرار داد. [۵]

در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد. [۶]

در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان و ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است. [۷]

از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد.

مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده می شود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده می شده است. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد. [۸]

جغرافیای تاریخی

سیستان را می‌شود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:

۱. سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان، کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بوده‌است.

۲. سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمن و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زهک، جزینک، نهبندان، شوسف، زابل، نصرت آباد، شوره گز، بنجار، محمد آباد و...

۳. سیستان رسمی: که بعد از عهد نامه ی پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب می‌شوند.

زبان

گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد. [۹]

این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد. [۱۰]

سابقه تاریخی

فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده اند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. [۱۱] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. [۱۲] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی مانده است. [۱۳]

یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی مانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است. [۱۴]

خاستگاه

گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبان‌های ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند. [۱۵]

دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است. [۱۶]

نوشتار

گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است. [۱۷]

گونه های زبانی

چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.

زرگری

در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.

ادبی

گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.

سیدی

در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلا کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.

عربی

گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.

 

سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, | 18:51 | نویسنده : زریافتی
مردم سیستان در طول تاریخ پیشتاز در مبارزه با ظلم و ستم بوده اند مهمترین قیام دوره معاصر سیستان در 19 بهمن سال 1330 اتفاق افتاد که طی این قیام که به رهبری مرحوم حاج آقا شریفی و چند تن از خوانین منطقه صورت گرفت تعدادی زیادی از مردم کشته و زخمی شدند و نیز فرماندار وقت و ریئس انجمن شهر زابل نیز کشته شد . پس از این اتفاق در شهر حکومت نظامی اعلام شد  و رهبران قیام دستگیر و به تهران برده شدند. لازم به ذکر است علت این  قیام  خشکسالی چندین ساله در سیستان و ظلم و ستم مسئولان وقت و عدم توجه حکومت آن زمان به مشکلات مردم سیستان بوده است.

 
سیستان شهرامام علی ع

تاريخ : چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, | 18:49 | نویسنده : زریافتی

. اولین ترجمه قرآن کریم به گویش محلی سیستانی تحت عنوان قرآن قدسی به خط کوفی که به دستور خلف ابن لیث صفاری  در سیستان صورت پذیرفته شده است.

2. بزرگترین افتخار مردم سیستان آن بوده است که از ابتدا به طریق دین حضرت آدم (ع) یکتا پرست بوده است .
3. هیچگاه لعن علی مولای خویش نکردندو جز اولین کسانی بودند که به خون خواهی حضرت امام حسین (ع) قیام کردن(دارالولایه).
4. از اولین یافته های آثار شهر سوخته می توان به جراحی جمجمه ، اولین خط کش ، اولین بازی فکری دنیا ، اولین انمیشن دنیا و..... اشاره نمود.
5. سیستان پایتخت ایران در قرن پنجم هجری بوده است.
6. اولین آسیاب های بادی دنیا در سیستان شکل گرفته است.
7. اولین پهلوان حماسی ایران رستم ، زابلی بوده است.
8. اولین شهریار ایران پس از اسلام یعقوب لیث صفاری بوده است.
9. حضرت زرتشت (ع) در سیستان زندگی می کرده است و از این سرزمین ظهور نموده است.
10. از جمله مشاهیر سیستان عبارتند از : ابویعقوب سیستانی نویسنده کهن ترین نثر فارسی کشف المحجوب . هریز ابن عبدالله سجزی از اولین فقهای شیعه . محمد ابن وصیف سجزی ( فرخی سیستانی ) اولین شاعر فارسی گو . ابوسعید سجزی ریاضی دان قرن چهارم  مخترع اسطرلاب زورقی . رابعه قزداری اولین شاعر زن ایرانی . شاه حسین سیستانی و دیگر شاعران ، جوانمردان و شهیدان سیستانی.


 

سیستان شهرامام علی ع

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ